او که رفت...
- يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۲۲ ق.ظ
- ۹۳/۰۳/۲۵
مشکل از آنجا شروع شد که قبل از انجام هر کاری به جای آنکه بگوییم : “خدا چی میگه ؟” گفتیم : “مردم چی میگن ؟”
شاید نشود به گذشته برگشت و یک آغاز زیبا ساخت.
ولی میشود هم اکنون آغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت.
بسم الله...
این روزها زیادى ساکــت شده ام
نمى دانم چــرا حرف هایم به جای گلـــو
از چشـــم هایم بیرون مى آیند …
راز نهان دل دیدنی نیست باید درکش کنی
تا بتواند آرام بگیرد (عنایت) ...
من امسال با پشه های محترم به یک توافق اولیه رسیدم! تعهدات طرفین:
من گزینه نظامی (پشه کش ) رو از رو میز برداشتم و اونام قول دادن غنی سازی و نیش و.. متوقف کنن! :))
البته بهشون گفتم اگه بیان دم گوشم ویز ویز کنن گزینه نظامی هنوز رو میزه! :-)
سایر توافقات هم محرمانه س بهتون نمیگم!
به هر بهانه دل را آرام میکنم که کسی صدایش را نشنود
این دلست که صدای شکستنش را کسی نمی شنود
(عنایت)