من
- يكشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۲۱ ق.ظ
- ۹۴/۰۲/۱۳
دلت را می شکنند بر سنگفرش,
هم آن دم که ندای رهایی
دم داده ای!
دلت را می شکنند بر درگاه ,
بر جلوخان خانه ای که دستی را به مهر
انتظار نشسته ای!
دلت را می شکنند در پستو
هم آنان که سفره ات را به نان نشسته اند!
دیگر دلت را می شکنند
در خلوت,
در تاریکنای شبی با دشنه ریایی از پس!
دیگر گفتم, دلت را می شکنند!
دلت را می شکنند با زهرخندی بر لب!
باری دل عیان دار
که در بزم انسان
شکسته ترین است شادترین...
من برای با تو بودن ازهمه چیزم گذشتم
بی انصاف توداشته هایت رابه رخم میکشی؟؟
سلام
چه قشنگ بود:(
آنجا که دیگر نمی توان عشق ورزید ،
باید آن را گذاشت و گذشت...
"فردریش نیچه"
✿
گاهی اوقات مردم نمی خواهند حقیقت رابشنوند
زیرا که نمی خواهند اوهامشان نابود شود...
"فریدریش نیچه"
+...
استاد گفت:بله می تواند!
پرسیدند:آیا شما تا کنن از لیوان شکسته آب خورده اید؟
استاد پاسخ داد:آیا شما بخاطر لیوان شکسته از آب خوردن دست می کشید؟!