...دل شــکــســتــه...

دیگر آرزویـــی ندارم! اگرچه خودم نـــه ،ولی حداقـــل موهایــم سپیــد بختــــ شدند عاقبتـــ

...دل شــکــســتــه...

دیگر آرزویـــی ندارم! اگرچه خودم نـــه ،ولی حداقـــل موهایــم سپیــد بختــــ شدند عاقبتـــ

...دل شــکــســتــه...

باسلام خدمت دوستای گلم خلوتی مهیا کردم تا بتونم عاشقانه هام و دلنوشته هامو بزارم،خواهشا با نظرات زیباتون کمکم کنید،من همه رو دوس دارم و با همتون آماده تبادل لینک هستم و یک چیزی،که از متن ها و عکس هام دلشکسته نشین آخه دل خودم کافیــ...ــه

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۴/۰۸/۱۷
    heh
  • ۹۴/۰۶/۰۴
    GOD
  • ۹۴/۰۴/۱۲
    M@N
  • ۹۴/۰۲/۱۳
    من
پیوندها

اندوه...

  • سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۰۹ ب.ظ
  • REZA ABEDINI

راه میروم و شهر زیر پاهایم تمام میشود !
تو … هیچ کجا نیستی…
...
...
...
  • REZA ABEDINI

نظرات  (۱۴)

  • ۲۷ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۴۰
  • افشین
    • سلام
    عالی به منم سری بزن 
    اگر هم موافق بودی تبادل کنیم
  • ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۶
  • neda
    • یه آدم بد رو هرجور که هست تحمل میکنم اما........ کاسه صبرم از اون آدمای پره که با ادعای خوب بودن بدی میکنن
  • ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۶
  • آزاده روحانی
    • سلام

    زیبا بود
  • ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۳۶
  • دلارام
    • ﺍﺯ ﭘﺮﻓﺴﻮﺭ ﺳﻤﯿﻌﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : " ﺗﻮ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ " ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : " ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﻳﺎ، ﻣﺮﻏﺎﺑﻲ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﭘﺎﻳﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ . ﭘﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺧﻞ ﮔﻞ ﻫﺎﯼ ﺭﺱ ﻣﺎﻟﻴﺪ . ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ ﻭ ﭘﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺳﻤﺖ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﮔﻞ ﺧﺸﮏ ﺷﻭﺪ . ﺍﻳﻨﻄﻮﺭﯼ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﮔﭻ ﮔﺮﻓﺖ . ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﯿﺮﻭﯾﯽ ﻣﺎﻓﻮﻕ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ . ﺣﺎﻻ ﺍﺳﻢ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺮﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺧﺪﺍ ﯾﺎ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ". ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻧﺸﻮﯾﺪ! ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ . ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ، ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ . ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺑﺍ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ . ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ . ﯾﮏ ﺩﺭﺧﺖ، ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺑﺮﺳﺪ ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﺪ! ﭘﺲ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻨﯿﺪ
  • ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۰۷
  • رفیعه رجعتی
    • عوخی^__^
  • ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۱۳
  • بیا بخند

    • یکی از فانتزیام اینه که برم قهوه خونه بعد یارو بپرسه دادا قلیون میکشی ؟ بعد من با یه لبخند تلخ بگم : داداش قلیون واسه سوسولاس ! ما یه عمره از زمونه میکشیم ! بعد توی دود قلیونای قهوه خونه محو بشم




    سلام

     [نیشخند]
  • ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۳۶
  • shiva
    • ﻫﻤﻴﺸﻪ
    ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎیی
    ﺑﺮﺍی ﺯﻧﺪگی ﻫﺴﺖ …

    ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺩﻭﻟﺖ ﺁﺑﺎﺩی | ﺧﺎﻧﻪ ی ﺁﺧﺮ

    +عالیه...واقن عالیه... :)
  • ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۳۲
  • دلارام
    • سلام آقا رضا خوب هستید ...؟خوش میگذره؟
  • ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۳۱
  • دلارام
    • زندگیم فدای آن دوستم که صد بار دلش را شکستم اما فقط لبخند زده ....گفت:بار آخرت باشد..
  • ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۲۹
  • دلارام
    • من لای کتاب زندگی مانده ام....!!!!
    لای فصلی بد خط و تلخ
    به نام،،،،تحمل...
    تحمل دوری و دلتنگی....
  • ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۲۷
  • دلارام
    •   دلم بهانه ی تو را دارد!
     تو میدانی بهانه چیست؟؟
    بهانه همان هست که شب ها ،خواب از چشم خیس من می دزدد.
    بهانه همان است که روزها میان انبوهی از آدمها چشمانم را پی تو می گرداند.
    بهانه همان صبریست که به لبانم سکوت می دهد تا گلایه ای نکنم از دلتنگی.....
    دلتنگتم عزیزم...
  • ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۲۳
  • دلارام
    • لحظه ها میگذرد
    آنچه بگذشت نمی اید باز
    قصه ای هست که هرگز دیگر
    نتواند شد آغاز
  • ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۱۸
  • دلارام
    • مثل همیشه عالی بود...
    لایک
  • ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۵۸
  • مهلا اقاکاظم
    • واقعا قشنگه!!
    خوشم اومد...مرسی :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم