هی لاس باسیگار،در خا نه ای تاریک
فرقی ندارد «کنت» یا «بهمنی» باریک...
وقتی تجاوز شد شبها بر افکارت
تا صبح بیداری با دود سیگارت...
یک اسم در مغزت هی می شود تکرار
لعنت به نامی که...لعنت به این نشخوار...
هی چای میریزی...هی کام میگیری
این مرگ تدریجیست،ارام میـمـیـری...
از وحشت کابوس از شام بیداری
از خانه میترسی،از خواب بیزاری...
کــــی فکرشو میــکرد؟؟؟
بـــویی که قبلا حالـمـــو
بـــــــد میـکرد...
حالا بهـــــم
آرامـــــــش بده!!!!
گرفتی مطلبـــو؟؟؟؟؟؟